آریو وبلاگ شخصی رضا عسگری

وبلاگ شخصی


طرحی برای فردا

                                                                                                                                         

 

                                         به نام حضرت دوست     که هرچه دارم از اوست

یک سلام گرم تابستانی ه شما دوستان وبگرد. من بعد از یکسال دوری از ایترنت و دنیای وبلاگ به خاطرم کنکورم دوباره برگشتم و این بار با وبلاگی جدید وبلاگ قبلی من "سرزمین هالیوود" یک وبلاگ کاملا سینمایی بود ولی وبلاگ جدیدم "آریو" یک وبلاگ جامع هست یک وبلاگ اسلامی ایرانی که امیدوارم به یاری خدا بتوانم به اهدافم در این وبلاگ برسم که یکی اصلی ترین آنها جذب و رعایت شما دوستان است با ما همراه باشید ضمنا جا داره ماه مبارک رمضان رو هم تبریک بگم ما را از دعای خیرتان محروم نکنید.

یا حق

رضا عسگری - دهم مرداد نود و یک آغاز کار وبلاگ

سه شنبه 10 مرداد 1398برچسب:,

|
 
مرد عنکبوتی شگفت انگیز

مرد عنکبوتی شگفت انگیز

The Amazing Spider-Man

 

کارگردان: مارک وب

نویسنده: جیمز واندر بیلت

بازیگران: اندرو گارفیلد- اما استون- ریس ایفاننس

محصول 2012 آمریکا

                                                                                       

خلاصه داستان : اندرو گارفیلد در این فیلم به نقش نوجوانی کم رو و دست و پا چلفتی ظاهر می شود که توسط نیش یک عنکبوت گزیده شده و صاحب توانایی هایی فوق العاده می شود. اما قدرت بیشتر، مسئولیت های بیشتر نیز به همراه دارد.

نقد فیلم: می خواهید با «مرد عنکبوتی» به کجا برسید؟ این همان سؤال چند میلیارد دلاری ست که بلای جان کمپانی سونی پیکچرز شده است. یکی از مجموعه فیلم های اصلی و حائز اهمیت آنها یعنی «مرد عنکبوتی» آنچنان پولساز بودن خود را به اثبات رسانده که نمی شود به همین سادگی آن را به حال خودش رها کرد، حتی اگر موتور خلاقه ی آن دیگر سوختی برای ادامه ی مسیر نداشته باشد. شاید بتوان گفت تا جایی که ظرفیت سه فیلم مربوطه - «مرد عنکبوتی» محصول 2002، «مرد عنکبوتی 2» محصول 2004 و «مرد عنکبوتی 3» محصول 2007 - اجازه می داد، «سم ریمی/ Sam Raimi » تا حدی که در توان این شخصیت بود، از آن بهره گرفت. در واقع شاید حتی سومین فیلم این مجموعه هم زیادی و اضافی بود. وقتی بحث ساخت قسمت چهارم پیش آمد، ریمی بر سر "اختلاف در امور خلاقه" از گروه جدا شد و سونی پیکچرز ماند با فیلمی که بایستی همچنان پیش می رفت اما کسی نبود که پشت فرمان بنشیند و پروژه را به جلو براند.

اینطور شد که آنها هم همان مسیری را پیمودند که مدت هاست در هالیوود قابل قبول و پذیرفته شده است: وقتی شک دارید، بازسازی کنید و از نو شروع کنید. بنابراین،‌ تنها 10 سال بعد از اینکه ریمی یکی از ستایش شده ترین قهرمان های کمیک استریپ های مارول را به سالن های سینما آورد، آن صحنه ها به ماشین اوراق زمان سپرده شد تا دوباره از نو و با ظاهری جدید و به روز شده روی پرده نمایش داده شود. «مرد عنکبوتی شگفت انگیز/ The Amazing Spider-Man » در کل آنقدر تفاوت های شاخصی با نسخه ی سال 2002 ندارد که فیلم جالب توجهی محسوب شود و ضمناً دو اتفاق مهم و تغییر دهنده ی ژانر ابرقهرمانی را که بعد از آن دوران رخ داده اند نادیده می گیرد: سه گانه ی بتمن ساخته ی کریستوفر نولان و فیلم «انتقام جویان/The Avengers». هر دوی این فیلم ها فضای رقابتی این ژانر را به حدی تغییر داده اند که دیگر تقریباً غیرممکن به نظر می رسد فیلمی مانند «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» که تا این حد از جاه طلبی به دور است و داستان آن هم ساده و سرسری نوشته شده، بتواند رضایت مخاطبان را جلب کند. البته درباره ی موفقیت های این فیلم از نظر تجاری و در گیشه ها نمیتوان زیاد با اطمینان سخن گفت، و به احتمال زیاد مخاطبان جان بر کف کمیک استریپ مرد عنکبوتی هم نسبت به این فیلم واکنش مناسبی نشان خواهند داد. اگر با در نظر گرفتن این فیلم به وضعیت فیلم های بلاک باستر فصل تابستان به طور کلی، و فیلم های ابرقهرمانی به طور خاص نگاهی داشته باشیم، پیام ناامید کننده ی آن را درباره ی این دو مورد درک می کنیم. به عنوان مثال، واکنش مخاطبان به این فیلم چگونه خواهد بود، فیلمی که جز بازگویی داستانی که همین چند سال پیش (و با کیفیتی در همین حد یا چه بسا بهتر) شنیده ایم، کار دیگری انجام نمی دهد؟

«مرد عنکبوتی شگفت انگیز» مجدداً ماجرای اولیه ی شخصیت اصلی را بازگو می کند، انگار که تماشاگران با گذشت ده سال همه چیز را فراموش کرده اند. روشی که ریمی برای بیان این داستان به کار برده بود از نوعی بی ریایی ساده، جذاب و با سلیقه بهره مند بود. بله درست است که باور کردن آن کمی مشکل بود اما این موضوع در فیلم های ابرقهرمانی همیشه وجود دارد و یکی از خصوصیات پذیرفته شده ی این ژانر است. اما در این فیلم، فیلمنامه ای بی ثبات همان ماجرای ساده را به شکلی پیچیده درآورده است. علاوه براین که باید قبول کنیم که نیش یک عنکبوت غیرعادی می تواند قدرت های خارق العاده ای به پیتر پارکر منتقل کند، باید این را هم بپذیریم که این پسر یک دزد حرفه ای ست. بالأخره، او توانسته به حریم داخلی یک مرکز تحقیقات ژنتیکی فوق امنیتی نفوذ کند، آن هم تنها به وسیله ی یک کارت شناسایی قلابی! همین اتفاقات احمقانه ی بی دلیل و تکراری است که به قابلیت فیلم برای ایجاد فضایی شبه واقعی آسیب می زند. تماشاگران حاضرند با حجم زیادی از اتفاقات باورنکردنی و غیرممکن در فیلم های ابرقهرمانی کنار بیایند، اما به هر حال هر چیزی حد و مرزی دارد.

«توبی مگوآیر/ Tobey Maguire» جای خود را به «اندرو گارفیلد/Andrew Garfield » داده است. زیاد مهم نیست. وقتی که نقاب به صورت داشته باشد متوجه تفاوت هایشان نمی شوید و گارفیلد در نقش پیتر، در مقایسه با مگوآیر باور پذیرتر است. اما سن گارفیلد برای این نقش بیش از حد بالاست (یک جوان 28 ساله در نقش یک نوجوان دبیرستانی) و بیننده را به یاد فیلم «Grease» می اندازد، اما خب مگوآیر هم وقتی لباس مرد عنکبوتی را به تن کرد 26 ساله بود. اینجا به جای «کلیف رابرتسن/Cliff Robertson»، «مارتین شین/Martin Sheen» نقش عمو بن را بازی می کند و این یک نکته ی مثبت به شمار می رود. از طرف دیگر، انتخاب «سالی فیلد/Sally Field» برای بازی در نقش عمه مِی اشتباه فاجعه آمیزی ست. بر فرض که او را در نقش خانم گامپ (مادر فارست در فیلم Forrest Gump) باور کرده باشیم، اما به هیچ وجه نمی شود او را در قالب قیّم پیتر پارکر پذیرفت. معذرت می خواهم اما واقعاً کار سختی است که کسی بتواند بازی بهتری از «رُزمری هریس/Rosemary Harris» ارائه دهد (هرچند که فکر می کنم او هم الآن دیگر خیلی پیر شده باشد). شخصیت مری جین که محبوب پیتر بود حذف شده است و جای خود را به دوست دختر اصلی او در کمیک استریپ، یعنی گوئن استیسی داده است. خصوصیت متفاوت این دو شخصیت، رنگ موی آنهاست. «اما استون/Emma Stone» هم مانند گارفیلد سن و سال دار تر از آن است که یک نوجوان دبیرستانی باشد، اما حداقل او 23 ساله است و در مقایسه با گارفیلد باورپذیرتر است. گویا استون و گارفیلد، پشت دوربین هم با هم رابطه دارند، و این موضوع باعث می شود کمی عجیب به نظر برسد که کشش روی پرده میان توبی مگوآیر و «کریستن دانست/ Kirsten Dunst » (در فیلم اول) قابل قبول تر و جذاب تر بود.

نیمه ی اول «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» تقریباً بازسازی لحظه به لحظه ی «مرد عنکبوتی» است. خب بیایید فهرست صحنه ها را بررسی کنیم. پیتر را می بینیم که در مدرسه پسری خجالتی و کمرو است. تیک می خورد. پیتر توسط یک عنکبوت که مورد تشعشع امواج رادیواکتیو قرار گرفته گزیده می شود. تیک. پیتر وقتی بیدار می شود و نیروهای تازه ای به دست آورده احساس بیماری می کند. تیک. پیتر نیروهای جدید خود را در راستای اهدافی خودخواهانه محک می زند. تیک. عمو بن پیتر را نصیحت می کند و می گوید که "قدرت زیاد مسئولیت زیاد به همراه می آورد". تیک. البته این بار دقیقاً همین عبارت را به کار نمی برد. عمو بن در نتیجه ی واکنش نشان ندادن پیتر به قتل می رسد. تیک. و به همین ترتیب... تا این جای فیلم که شبیه شنیدن بازخوانی یک ترانه ی آشنا، توسط شخصی با صدایی ناهنجار و گوش خراش است.

نیمه ی دوم فیلم همان روند مرد عنکبوتی را تکرار می کند اما شخصیت شرور داستان فرد دیگری است. این بار به جای گرین گابلین (دیو سبز) با شخصیت مارمولک (ریس ایفانز/Rhys Ifans) روبرو می شویم. البته این دو شخصیت در کل بسیار شبیه به هم هستند و می شود جای آنها را با یکدیگر عوض کرد و دلیل اصلی اینکه صحنه های نبرد نهایی متفاوت با فیلم اول درآمده این است که جلوه های ویژه ی فیلم با کیفیت تر هستند. با این وجود حقیقت این است که بعد از دیدن مبارزه ی مرد عنکبوتی با گابلین، دکتر اختاپوس، سندمن (مرد شنی) و ونوم، دیگر چه ترفندی مانده که برای این نبردهای شبیه به هم بتوان به کار بست؟ با وجود اینکه این صحنه ها توسط کارگردان فیلم «مارک وب/ Marc Webb» - که بعد از پایه ریزی موقعیت حرفه ای خود با فیلم «500 Days of Summer» حالا جای پای خود را محکم می کند - به خوبی اجرا و تولید شده اند، ماهیتی تکراری در آنها دیده می شود که شاید اجتناب ناپذیر باشد.

فیلم «انتقام جویان» روند معمول صحنه های زد و خورد ابرقهرمان ها را به کل تغییر داد، و از آنجایی که «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» نمی تواند خود را تا آن درجه بالا بکشد، صحنه های مربوط به نبرد کمی قدیمی و تک بعدی و تصنعی به نظر می رسند. در یادداشتم برای فیلم «انتقام جویان» نوشته بودم این فیلم: "معیار سنجش کیفیت این گونه فیلم ها را تغییر داده و در رده ای فراتر از فیلم های ابرقهرمانی پیشین قرار می گیرد. با این

جمعه 3 شهريور 1391برچسب:,

|
 
عکس منتخب 2

        

جمعه 3 شهريور 1391برچسب:,

|
 
رميده از فروغ فرخزاد

رميده

                                                                                   
نمي دانم چه مي خواهم خدا يا
به دنبال چه مي گردم شب و روز
چه مي جويد نگاه خسته من
چرا افسرده است اين قلب پر سوز
ز جمع آشنايان ميگريزم
به كنجي مي خزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تيرگيها
به بيمار دل خود مي دهم گوش
گريزانم از اين مردم كه با من
به ظاهر همدم ويكرنگ هستند
ولي در باطن از فرط حقارت
بدامانم دو صد پيرايه بستند
از اين مردم كه تا شعرم شنيدند
برويم چون گلي خوشبو شكفتند
ولي آن دم كه در خلوت نشستند
مرا ديوانه اي بد نام گفتند
دل من اي دل ديوانه من
كه مي سوزي از اين بيگانگي ها
مكن ديگر ز دست غير فرياد
خدا را بس كن اين ديوانگي ها

 

فروغ  فرخزاد

جمعه 3 شهريور 1391برچسب:,

|
 
عکس جالب 2

evie

جمعه 3 شهريور 1391برچسب:,

|
 
1

            

پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:,

|
 
دیکتاتورThe Dictator

            

 

دیکتاتور

The Dictator 

کارگردان: لری چارلز

نویسنده: ساشا بارون کوهن

بازیگران: ساشا بارون کوهن- آنا فاریس- بن کینگزلی

محصول 2012 آمریکا

خلاصه داستان: داستان فیلم درباره دیکتاتوری خیالی با نام ژنرال علاءالدین می باشد در کشوری خیالی دارای قصری باشکوه است و...

نقد فیلم: دیکتاتور«The Dictator» فیلم خنده داری ست، علاوه بر این فیلمی وقیح، مخالفت برانگیز، بی نزاکت، عامیانه و ناهنجار است. چون در برنامه های تلویزیونی متخلف شاهد صحبت های ساشا بارون کوئنSacha Baron Cohen درباره ی این فیلم بودم، می ترسیدم تک تک صحنه های فیلم به نظرم تکراری بیایند. اما نه، اینطور نبود. او با این فیلم می تواند ادعا کند یکی از بهترین کمدی سازان حال حاضر سینماست. کوئن در سخنرانی خود درباره ی حکومت های استبدادی، بی رحمانه به هجو و مسخره کردن امور سیاسی می پردازد.

در مقایسه با فیلم های شاد و جسارت آمیز بورت «Borat» و برونو«Bruno»، »دیکتاتور» متعارف ترین اثر کوئن به شمار می رود. فیلم طرح اولیه دارد، یک رابطه ی عاشقانه در میان آن شکل می گیرد، و داستانی روایت می شود. نمیتوان گفت این فیلم کاملاً مطابق سلیقه و جریانات سینمایی حاضر است، اما با در نظر گرفتن شدت خنده های تماشاگران در اکران محدود، دیگر چه کسی می تواند درباره ی سلیقه ی مخاطبان نظر قطعی صادر کند؟

کوئن با هوشمندی روی صحنه حاضر می شود، مخاطب را به خنده می اندازد و فیلم را به پایان می رساند. این فیلم هم مانند «برونو» از 90 دقیقه کوتاهتر است، آن هم در دوره ای که بسیاری از فیلم های کمدی با بی رحمی تمام بیش از حد طولانی و کشدار ساخته می شوند.

کوئن در این فیلم در نقش ژنرال علاالدین دیکتاتور کشوری خیالی به اسم ودیعه در شمال آفریقا ظاهر می شود که گویا قسمت هایی از مصر و سودان را پوشش می دهد و در چند قدمی عربستان سعودی واقع شده است.

علاالدین در این منطقه قصر عظیم و باشکوهی برپا کرده و از آن برای نظاره کردن خیل وسیع جمعیت ستایندگان اش و همچنین برقراری روابط جنسی - البته نه تنها با مگان فاکس «Megan Fox» استفاده می کند. اینطور که از عکس های روی دیوارهای کاخ بر می آید او با «کیم کارداشیان«Kim Kardashian»، آرنولد شوارزنگر «Arnold Schwarzengger » و اپراه«Oprah» روابط نامشروع داشته است! مگان فاکس در حضور کوتاه مدت خود خوش می درخشد. او برای برقراری رابطه ی جنسی نزد ژنرال آمده، اما کل شب را به ناز و نوازش معصومانه می گذراند.

نخست وزیر علاالدین شخصی به نام طاهر (بن کینگزلی (Ben Kingsley) است که وارث رسمی تاج و تخت او محسوب می شود و برای سرنگونی او نقشه می کشد. بعد از یک مورد ترور نافرجام،‌ طاهر علاالدین را تشویق می کند تا به سازمان ملل مراجعه کند. او نقشه ی ترور دیگری در آن محل تدارک دیده که امیدوار است اینبار با موفقیت به انجام برسد. بعد از اینکه یکی از محافظان (جان سی.ریلی (John C. Reilly) محاسن ژنرال را می تراشد، او سرگردان و بی هدف در خیابان های منهتن به گشت و گذار می پردازد و در همین حین شخص دیگری به جای او در مجامع عمومی حاضر می شود.

گذر ژنرال به یک اغذیه فروشی می افتد که محفل سیاسیون چپ گرا و آزادی خواه است و توسط زوئی (آنا فریس (Anna Faris) اداره می شود. با وجود اختلاف عقیده ی فاحش میان آن دو، ژنرال متوجه می شود که به زوئی علاقمند شده است. این موضوع زمینه ی مناسب را ایجاد می کند تا فیلم به هجو و تمسخر تفکرات فمینیست ها، گیاهخواران و طرفداران حقوق مهاجران خارجی بپردازد. بعد از آن گذر علاالدین به محله ی "ودیعه ی کوچک" در منهتن می افتد، آنجا یک رستوران محلی ودیعه ای وجود دارد که پر است از آدمهایی که ژنرال خیال می کرده آنها را اعدام کرده است.

با وجود اینکه فیلم زیاد به پیشبرد رابطه ی عاشقانه و نقشه های ترور اهمیت نمی دهد و جدیت خاصی در دنبال کردن این خطوط داستانی از خود نشان نمی دهد، کوئن و کارگردان اثر «لری چارلز«Larry Charles»  تقریباً به همان اندازه ی برادران مارکس « Marx Brothers » به طرح اولیه ی داستان وفادارند و در نمایش آن می کوشند. حال و هوای «دیکتاتور «به شدت وام دارفیلم سوپ اردک«Duck Soup»  و شخصیت روفوس تی.فایرفلای دیکتاتور ایالت فرضی فریدونیا که گروچو مارکس«Groucho Marx»  نقش آن را بازی کرد است. علاوه بر این در صحنه ای که علاالدین سعی دارد با سر خوردن از روی یک کابل مرتفع خود را به طبقه ی بالای ساختمان هتل برساند، نشانی از شیرین کاری های بدنی باستر کیتون «Buster Keaton» دیده می شود.

حملات و انتقادات کوئن نسبت به موضوعات اصلی کاملاً آزادانه و رها از هرگونه قید و بند انجام شده، رویه ای هرج و مرج طلبانه/آنارشیستی در پیش گرفته و طنز جاری در بازی و شخصیت اش نسبت به فیلم های «بورت» و «برونو» برجسته تر است. من شخصاً امیدوارم او دنبال این نباشد که محبوبیت کسب کند و مورد علاقه ی مردم واقع شود. انتظار داشتم بین این سه فیلم، «دیکتاتور» توهین آمیزترین آنها باشد، اما در عین اینکه نمی شود فیلم را توهین آمیز تلقی نکرد (به خصوص صحنه ای که تکه تکه شدن سر جنازه ی یکی از رهبران گروه های مدافع حقوق بشر را نشان می دهد)، اما شاید بتوان گفت در مقایسه با آن دو فیلم به نوعی مطلوب تر از کار درآمده است.

نقد از راجر ایبرت  - ترجمه از الهام بای - منبع نقد فارسی

 

 

 

 

 

 

 

 

پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:,

|
 
عشق عمومی از احمد شاملو

عشقِ عمومی

اشک رازی‌ست       
لب‌خند رازی‌ست
عشق رازی‌ست

اشکِ آن شب لب‌خندِ عشق‌ام بود.

 

قصه نيستم که بگويی
نغمه نيستم که بخوانی
صدا نيستم که بشنوی
يا چيزی چنان که ببينی
يا چيزی چنان که بدانی...

من دردِ مشترک‌ام
مرا فرياد کن.

 

درخت با جنگل سخن‌می‌گويد
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن‌می‌گويم

نام‌ات را به من بگو
دست‌ات را به من بده
حرف‌ات را به من بگو
قلب‌ات را به من بده
من ريشه‌هایِ تو را دريافته‌ام
با لبان‌ات برایِ همه لب‌ها سخن گفته‌ام
و دست‌های‌ات با دستانِ من آشناست.

در خلوتِ روشن با تو گريسته‌ام
برایِ خاطرِ زنده‌گان،
و در گورستانِ تاريک با تو خوانده‌ام
زيباترينِ سرودها را
زيرا که مرده‌گانِ اين سال
عاشق‌ترينِ زنده‌گان بوده‌اند.


 

دست‌ات را به من بده
دست‌هایِ تو با من آشناست
ای ديريافته با تو سخن‌می‌گويم
به‌سانِ ابر که با توفان
به‌سانِ علف که با صحرا
به‌سانِ باران که با دريا
به‌سانِ پرنده که با بهار
به‌سانِ درخت که با جنگل سخن‌می‌گويد

زيرا که من
ريشه‌هایِ تو را دريافته‌ام
زيرا که صدایِ من
با صدایِ تو آشناست.

احمد شاملو

 

 

پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:,

|
 
1

پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:,

|
 
...

رنج جانکاهی ست گنج بودن و مجهول ماندن !؟ گنج بودن و در ویرانه ها فراموش

 

 ماندن !؟ رنج بزرگی ست علم بودن و عالم نداشتن !؟ علم بودن و عالم نیافتن !

 

 زیبا بودن و نادیده ماندن ! فریاد بودن و ناشنیده ماندن ! نور بودن و روشن نکردن !

 

 آتش بودن و گرم نساختن ! عشق بودن و دلی نیافتن ! روح بودن و کالبدی نبودن

 

 ! چشمه بودن و تشنه ای ندیدن ! پیام بودن و پیامبر بودن و کسی نداشتن !

 

 مثنوی بودن و خواننده ای ندیدن ! چنگ بودن و پنجه نوازنده ای نبودن ...

 

چه بگویم ؟

 

خدا بودن و انسان نداشتن !!!

 

 

 

دکتر علی شریعتی / کتاب انسان بی خود / صفحه 405

 

 

 

 

پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید
www.ra3601001@yahoo.com

عکس
عکس منتخب
عکس جالب
ادبی
باغ شعر
دل نوشته های من
جملات قصار
سینما
نقد فیلم
اطلاعیه
بخش آزاد
بیوگرافی
قهرمان من (MY HERO)

 

Reza Asgari

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آریو وبلاگ شخصی رضا عسگری و آدرس ario360.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فروشگاه اینترنتی چلسی
هیچکس تنها نیست
سرزمین هالیوود
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

 

 

مرد عنکبوتی شگفت انگیز
عکس منتخب 2
رميده از فروغ فرخزاد
عکس جالب 2
جملات قصار (1)
1
دیکتاتورThe Dictator
عشق عمومی از احمد شاملو
1
یک ذهن بی نهایت:زندگی پرفسور محمود حسابی
...
طرحی برای فردا

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 2
بازدید کل : 9928
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1